داود پاک طینت کارشناس ارشدعلوم ارتباطات اجتماعی

سواد آپارتمان نشینی!

آموزش مقوله ای است همه جایی، همه کسی، همه وقتی؛ اصلِ آموزش پذیر بودنِ انسان، یک اصلِ پذیرفته شده است و در اینکه انسان در بسیاری از مقولات، نیازمند آموزش است تردیدی نیست. همه می دانیم و پذیرفته ایم که خواندن و نوشتن بدونِ آموزش ممکن نیست و همچنین کسبِ مهارت، در یک رشته ی ورزشی یا یک شاخه از هنر، بدون آموزش غیر ممکن است! اما مشکل از جایی خود را بروز می دهد که جامعه در برخی از موضوعات و مقولات، توجهی به آموزش ندارد! یا بهتر بگوییم احساسِ نیازی نسبت به کسبِ مهارت در برخی از موضوعات نمی کند. فرض کنیم شخصی قرار است از یک وسیله ی نقلیه استفاده کند، طبیعی است استفاده ی این شخص از وسیله ی نقلیه، بدون اخذ گواهینامه از مراجع ذیصلاح، برای هیچ کس در جامعه پذیرفته شده نیست و همه اعتقاد داریم تا زمانی که تاییدیه های لازم به فرد داده نشده است، آن فرد اجازه ی استفاده از خودرو را ندارند. پرسش اساسی اینجاست که چرا جامعه نسبت به مقوله های اجتماعی این حساسیت را ندارد!؟ و چرا در موضوعات اجتماعی اصراری به دریافت آموزش و کسب مهارتهای لازم نمی کند؟ وچگونه است که آموزش های اجتماعی در جامعه ی ما به یکی از آموزش های مهجور تبدیل شده است؟

مشکل اساسی، در گسترشِ آموزش های اجتماعی، در این است که بخشِ قابل توجهی از جامعه، هنوز لزومِ ترویج اینگونه از آموزش ها را درک نکرده است و با مقوله ی «سواد اجتماعی»، آشنا نیست. از طرفی به علت بالارفتن سطح سواد دانشگاهیِ افراد و گسترش مدارک دانشگاهی، این شبهه ایجاد گردیده است که افراد با گرفتن مدرک دانشگاهی، درسِ زندگی را نیز آموخته اند، البته نمی توان منکرِ افزایش سطحِ درکِ افراد، بواسطه ی افزایش مدرکِ تحصیلی آنان شد، ولی باید بپذیریم که سواد دانشگاهی، تنها بخشی از سواد اجتماعی است و همه ی آن نیست. عوارضِ ناشی از عدم توجه به موضوعِ سواد اجتماعی بعضا خود را در جامعه ی ما نشان داده است. نگاهی هرچند گذرا به آمارِ طلاق در جامعه یا مشاجره ها و پرونده های اختلافات همسایگان در مجتمع های آپارتمانی یا درگیری های لفظی رانندگان در گره های ترافیکی یا گلایه مندی های دوستان و آشنایان از شیوه ی رفتار همسایگانشان، در مجتمع های مسکونی و دیگر موارد مشابه، خود گواهی روشن بر خالی بودن جای «سواد اجتماعی» در «مراودات اجتماعی» ماست.

چند سالی است که شکلِ معماری خانه های ما به صورت آشکار تغییر کرده است و پدیده ای به نام «آپارتمان نشینی» بوجود آمده است. هرچند به ظاهر آپارتمان نشینی، شکلِ بهنجاری از اسکانِ خانواده ها به حساب می آید ولی واقعیت، چیز دیگری است و نباید دغدغه های مشاورین خانواده[که بعضا با نابهنجاری های اخلاقیِ خاص درون مجتمع های مسکونی برخورد می کنند] را کم اهمیت و نادیده بگیریم. باید بپذیریم که زندگی مسالمت آمیزِ انسان ها در یک محله ی با فیزیکِ ویلایی، نمی تواند لزوما موید وجودِ زندگی مسالمت آمیز آنان در مجتمع های آپارتمانی باشد. زیرا همان گونه که شکلِ ظاهری ساختمان ها و نوع چیدمان خانه های درون محلات و شهرک های ویلایی با فیزیکِ ساختمان های مجتمع های مسکونی متفاوت است، یقینا نوع هنجارهای زندگی در این دو محیط نیز، با هم متفاوت است.

آپارتمان، به عنوان یک ساختار خاص از معماری [بنا به دلایلی که در این گفتار نمی گنجد] جای خود را در جامعه ی امروز باز کرده است و یک «پدیده اجتماعی» محسوب می شود. پدیده اجتماعی را نه می توان منکر شد و نه اینکه در مقابل آن شیفتگی به خرج داد. پدیده اجتماعی را باید به عنوانِ بخشی از واقعیت جامعه پذیرفت و درصدد شناختِ ابعادِ آن برآمد و با افزایش سطحِ شناخت خود از آن پدیده، زمینه های کشف پتانسیل ها و کنترل آنها را ایجاد نمود و آپارتمان نشینی از این قاعده مستثنی نیست و باید این پدیده را برای کنترل فراگیر و استفاده ی بهینه، ابتدا بشناسیم.

واقعیت این است که آپارتمان نشینی یک مهارت است، یک مهارت از نوعِ «مهارتهای اجتماعی» است. مهارت نیز امری آموختنی است و برای گسترش آن باید آموزش به عرصه ی عمل وارد شود. برای این منظور لازم است که در ابتدا موضوع آموزشِ سواد اجتماعی در جامعه تبیین گردد و به گونه ای برنامه ریزی شود که جامعه در درجه ی اول نسبت به  آموزشِ موضوعات اجتماعی احساس نیاز کند و به حدی از آگاهی برسد که متوجه ی پایین بودنِ سطحِ مهارتِ خود در برخی از مقولات اجتماعی، از جمله «آپارتمان نشینی» گردد، آنگاه می توان اصلِ آموزش را طرح کرد و جامعه را به سمت و سوی افزایش سواد اجتماعی و در این موضوعِ خاص افزایش سواد آپارتمان نشینی سوق داد و هزینه های هنگفتی که جامعه در ازای ناهنجاری هایِ ناشی از کم سوادیِ برخی از افراد، در مقولات اجتماعی می پردازد را به حد قابل توجهی، کاهش داد. در این نوشتار تلاش شده است مواردی که برای همه گیر شدن و ترویجِ «مهارت آپارتمان نشینی» به عنوان یکی از مقولاتِ «سواد اجتماعی» موثر به نظر می رسد به صورت خلاصه بیان گردد:

  1. محیط های دانشگاهی، آداب آپارتمان نشینی را با در نظر گرفتن واقعیت ها و هنجارهای جامعه، به شیوه ای عملیاتی و متناسب با فرهنگ ایرانی، اسلامی و به خصوص فرهنگ بومی در یزد، تدوین نمایند و بدینوسیله سرفصل های دوره های آموزشیِ مهارت آپارتمان نشینی را تامین کنند.
  2. آن دسته از نهادهای دولتی که آموزش، جزیی از وظایف ذاتی آنها به حساب می آید برنامه های مدونی را برای برگزاری کلاس های آموزشیِ ترویج «هنجارهای ایرانی و اسلامی در آپارتمان نشینی» تنظیم نمایند.
  3. فرصت حضور سمن ها- سازمان های مردم نهاد– برای ورود به عرصه ی آموزشِ سواد اجتماعی و افزایش مهارت آپارتمان نشینی و ترویج آداب بهنجار آپارتمان نشینی فراهم گردد.
  4. یکی از شرایط تحویل مسکن های مهر به متقاضیان، حضورِ زوجین در حداقل 10ساعت کلاس آموزشی آشنایی با آداب آپارتمان نشینی و کسب مهارتهای لازم برای حضور در یک زندگی مسالمت آمیز و بهنجار در آپارتمان و اخذ گواهی آموزشی در این خصوص باشد و همچنین نهادهایی مثل کمیته امداد حضرت امام (ره) و سازمان بهزیستی می توانند تحویلِ مسکن های مددجویی خود را منوط به گذراندن کلاس های آموزش مهارت آپارتمان نشینی، توسط مددجویان نمایند.
  5. رسانه ها، به خصوص رسانه های محلی، [تاکید بر روی محلی بودن رسانه ها به خاطر اهمیتِ ترویجِ هنجارهای بومی است] به آموزش به عنوان یکی از وظایف ذاتی خود، اهتمام ورزند و جامعه را با مباحثی چون سواد اجتماعی و به صورت خاص در این مورد با هنجارهای آپارتمان نشینی و آداب آن آشنا کنند و مهارت آپارتمان نشینی را در جامعه افزایش دهند.
  • نویسنده : یزد فردا
  • منبع خبر : خبرگزاری فردا